loading...
معرفی برترین کتاب ها
علیرضا بازدید : 22 پنجشنبه 30 اردیبهشت 1400 نظرات (0)

کتاب وقتی نیچه گریست اثری از اروین د.یالوم

وقتی نیچه گریست یکی از نام دار ترین رمان های روان شناختی اروین د یالوم است که در سال 1992 به زبان انگلیسی نوشته شد. این رمان دیدار خیالی فریدریش نیچه، فیلسوف آلمانی، و یوزف برویر پزشک وینی، را روایت می کند. رویدادهای رمان در سال 1882 در شهر وین اتریش رخ می دهند و این رمان در واقع روایتی است از تاریخ برهم کنش فلسفه و روانکاوی و رویارویی خیالی برخی از مهمترین چهره های دهه های پایانی قرن نوزدهم همچون نیچه، یوزف برویر و زیگموند فروید

معرفی کتاب صوتی وقتی نیچه گریست

 

اروین د. یالوم در کتاب وقتی نیچه گریست، به شرح داستانی خیالی از روزهای جوانی و بیماری فریدریش نیچه می‌پردازد. بر اساس این داستان دکتر بروئر باید به نیچه از نظر جسمی و روحی کمک کند تا فکر خودکشی را از سر خود دور کند.

در وین سده نوزدهم، داستانی از عشق، سرنوشت و اراده در میان خرد گرایانی شکل می‌گیرد که تصویری از آن دوران ارائه می‌دهد. یوزف بروئر، یکی از بنیانگذاران مکتب تحلیل روانی، در اوج دوران زندگی به سر می‌برد. فریدریش نیچه، یکی از بزرگترین فیلسوفان اروپا در آستانه خودکشی ناشی از افسردگی قرار دارد و قادر به درمان سردردهای شدید و سایر بیماری‌هایش، نیست.

یالوم در رمان وقتی نیچه گریست (When Nietzche Wept)، «واقعیت و تخیل» و «محیط و تطبیق» را در هم می‌آمیزد تا ماجرایی ماندگار را در مورد نیروی رهایی بخش رفاقت، آشکار سازد. این رمان پر از ظرافت‌های ادبی و فلسفی است چنان‌که شاید بتوان گفت کمتر رمانی توانسته، تا این اندازه مضامین فلسفی را در لابلای داستان به‌گونه‌ای بگنجاند که جذابیت داستان تحت تأثیر دشواری عبارات فلسفی قرار نگیرد.

اروین دی یالوم (Irvin D. Yalom) صاحب مشهوترین آثار در زمینه روانشناسی است. آثار او به زبان‌های متعددی ترجمه شده و منبع بسیاری از تحقیقات و پژوهش‌های روانشناسی قرار گرفته است. آثار او با این‌که اصولی، علمی و تخصصی هستند، اما او برای انتقال این مفاهیم از زبانی همه فهم و گیرا استفاده کرده است.

چکیده ای از کتاب وقتی نیچه گریست

در رمان هنگامی که نیچه گریست، سالومه، یک دختر جوان و زیبای روسی با زیبایی غیر معمول: پیشانی برجسته، چانه‌ی محکم و خوش تراش، چشمان آبی، گیسوانی روشن، زیبایی همراه با جذابیت های زنانه و جسارت‌های مردانه توجه دکتر برویر را به خودش جلب می‌کند. دکتر برویر یکی از بهترین دکترها، پزشک خصوصی دانشمندان، هنرمندان و فلاسفه بزرگی در ایتالیا است که برای استراحت چند روزی با همسرش به ونیز سفر کرده. او پزشک معروف و مشهور وینی است که نامه‌ای از طرف لو سالومه دریافت می‌کند که در آن نوشته شده، آینده فلسفه آلمان در خطر است. سالومه با قرار ملاقاتی غیر منتظره از دکتر بروئر درخواست کمک می‌کند. کمکی غیرمستقیم برای فردی عجیب به نام «نیچه» و از اینجاست که کم کم داستان اصلی شروع می‌شود...‌

هنگامی که بروئر می‌پذیرد نیچه را با کاربرد تجربی «گفتگو درمانی» زیر نظر بگیرد، هرگز انتظار ندارد که بیمار نیز در نشست‌های برگزار شده به دنبال آرامش باشد.

تمامی گفتگوهایی که بین نیچه و دکتر بروئر انجام می‌شود غیر واقعی است. گفته می‌شود که نیچه به‌خاطر تسلطی که خواهر و مادرش بر او داشتند و در عین حال عشق و تنفری که او نسبت به آن‌ها داشت، باعث شده تا در عشق و رابطه‌اش با زن‌ها پیوسته دچار شکست شود و نسبت به زن نگاهی کج و معوج داشته باشد. دکتر برویر در رمان یالوم موفق می‌شود نیچه را در این مورد وادار به اعتراف کند. یعنی به عجز و ناتوانی‌اش در عشق را اعتراف کند. گویا همین جاست که "نیچه گریه می‌کند". البته دیالوگ‌های نیچه در کتاب همگی از سخنان نیچه در کتاب‌هاش است که توسط نویسنده کتاب اروین یالوم گردآوری شده تا در گفتگوی تخیلی نیچه با یکی از شخصیت‌های اصلی کتاب یعنی دکتر بروئو استفاده شود.

ریتم داستان تا زمانی که برویر به عنوان درمانگر نیچه سعی در نزدیک شدن به افکار بیمار را دارد به کندی صورت می‌گیرد و برای مواجه شدن با واقعیات، کنجکاو خواهید شد، اما هنگامی که نیچه درمانگر برویر می‌شود سرعت داستان تند می‌شود و داستان در جاده ای سراشیبی، خاطرات فراموش شده نیجه و برویر را بازگو می‌کند.

جملات برگزیده کتاب هنگامی که نیچه گریست:

- هر انسانی، مالک مرگ خود است و می‌تواند به روش دلخواه عمل کند. شاید… و تنها شاید… بتوان حق زندگی کردن را از هر انسانی گرفت، ولی حق مردن را در هیچ شرایطی نمی‌توان سلب کرد.
-
گرچه نمی‌توانیم از سرنوشت بگریزیم. ولی باید با آن درگیر شویم. باید پیشامد سرنوشت‌مان را اراده کنیم. باید به تقدیرمان عشق بورزیم.
-
قله یعنی نقطه اوج در صعود زندگی. ولی اشکال قله‌ها این است که انسان را به سراشیبی نزدیک می‌کند.
-
ارسال این همه اطلاعات به مغز، آن هم از روزنه سه میلیمتری وسط عنبیه، چه رنج بی‌پایانی!
-
ازدواج نباید زندان باشد، بلکه باید باغی باشد که چیزی برتر در آن کشت می‌شود.
-
در برابر هر زن زیبا، مرد بدبختی هم حضور دارد که از حضور در کنار او خسته شده!
-
انتخابی را تحسین می‌کنم که انسان را به بیشتر از آنچه باید باشد، تبدیل کند.
-
شاید یک مرد، تنها با مرد بودن می‌تواند زنانگی وجود یک زن را آزاد کند.
-
انسان دوستانش را سخت‌تر از دشمنانش می‌بخشد.
-
آخرین پاداش مرده، این است که دیگر نمی‌میرد.
-
باید طوری زندگی کنیم که انگار آزادیم.

شخصیت های واقعی کتاب هنگامی که نیچه گریست:

فریدریش ویلهلم نیچه، فیلسوف بزرگ آلمانی
یوزف بروئر، از جمله بهترین پزشکان اتریش که با کمک فروید روش روانکاوی با صحبت را توسعه داد.
زیگموند فروید، عصب‌شناس اتریشی است که پدر علم روانکاوی شناخته می‌شود.
لو آندرئاس سالومه، دختر یک ژنرال روس بود که بیشتر به دلیل عشق نیچه به او شناخته می شود.
برتا پاپنهایم، یکی از افراد پیشگام در مددکاری اجتماعی

کتاب جنایت و مکافات

کتاب صداهایی از چرنوبیل

 

علیرضا بازدید : 19 پنجشنبه 30 اردیبهشت 1400 نظرات (0)

کتاب وقتی نیچه گریست اثری از اروین د.یالوم

نقد و بررسی کتاب وقتی نیچه گریست

قبل از خواندن کتاب وقتی نیچه گریست نوشتهُ اروین یالوم با ترجمه سپیده حبیب چه روشی دارید؟ آیا تحقیقی در مورد داستان آن انجام داده‌اید؟، یا شما فقط بدون هیچ گونه اطلاعات قبلی خواندن کتاب را شروع می‌کنید؟ من شخصاً گزینه دوم را ترجیح می‌دهم. بدون اینکه ایده‌ای از آنچه در مورد این رمان بزرگ داشته باشم، خواندن را شروع کردم. در میانه‌های کتاب با خود گفتم: «پرسش‌ها چه هستند؟ و آیا پاسخ‌هایی به فراخور آن وجود دارد؟ علائم اصلی عجز و ناتوانی فردریش نیچه چیست‌اند؟ و یوزف برویر چگونه می‌تواند به روان نیچه وارد شود؟»

 نیچه هرگز عامل روانی را قبول نمی‌کند و از بروئر می‌خواهد که فراتر از آن نگاه کند. در سطح طرح، این موجب می‌شود اتفاقات خنده‌داری رخ دهد، زیرا بروئر عمداً این اختیار را انتخاب کرد تا مسیری را برای دستور کار پنهانش فراهم کند تا نیچه را به افشای وسواس خود با لوسالومه منجر کند. نیچه در عوض، بر روی مسئله واقعیت‌هایی که در پشت نشانه‌ها قرار دارد تمرکز می‌کند، نشانه‌ها خانه اصلی فلسفه است و البته این خانه آینده روانکاوی است. نیچه همیشه به یاد می‌آورد «تبدیل شو به آنچه که هستی» دکتر بروئر مردی روشنفکر است، اما حتی دنیای مدرنش هم تحت فشار روان‌شناختی نیچه قرار دارد. ادامه کتاب را شروع کردم و دوباره به خود گفتم: «بروئر در درمانش باید به دنبال کشف ماهیت واقعی ناامیدی جمعی انسان‌ها باشد»

موضوع کتاب وقتی نیچه گریست

این کتاب داستان خیالی از روابط بین فریدریش نیچه فیلسوف و یوزف بروئر یکی از بنیان‌گذاران علم روانشناسی است. نیچه و بروئر در دوره یکدیگر زندگی و کار می‌کردند، اگر چه هیچ شواهدی از ملاقات آن‌ها وجود ندارد، ولی اروین یالوم از این دو شخصیت برجسته کتابی منحصر به فرد نوشته است.

در کتاب، نیچه و بروئر نه تنها یکدیگر را ملاقات می‌کنند، بلکه جلسات شدید ذهنی نیز بین آن‌ها شکل می‌گیرد. این جلسات را بروئر ترتیب می‌دهد تا از این طریق با استفاده روش «گفتگو درمانی» که به تازگی کشف کرده است به درمان سردردهای شدید میگرنی نیچه بپردازد.

در ابتدا بروئر نیچه جوان را نمی‌شناخت، ولی او توسط زنی به نام «لوسالومه» که عشق فاجعه آمیزی با نیچه داشت، با فیلسوف آلمانی آشنا می‌شود. سالومه برای ترس از خودکشی نیچه به بروئر التماس می‌کند تا او را درمان کند. بروئر موافقت می‌کند، زیرا او به خوبی درباره ترس عشق و تنش‌های بعد از آن آگاهی دارد.

بروئر مدام تلاش می‌کند تا نیچه را به جلسات معاینه پزشکی خود بکشاند، ولی نیچه هرگونه تلاش او را برای ایجاد مکالمات شخصی نمی‌پذیرد. بروئر درک می‌کند که او با شخصی بسیار باهوش و خوددار طرف است و به راحتی نمی‌تواند وارد روح و روانش شود. در نهایت هر دو به توافق می‌رسند که بروئر تنها علائم فیزیکی نیچه را بررسی کند.

داستان کتاب بسیار روان و مجذوب کننده است و خواننده را در هزارتوی اندیشه نیچه می‌برد و درصدد آن است که شناختی هر چند مختصر از زندگی او به دست آورد. نویسنده کتاب اروین یالوم که خود نیز روانشناس است، در نگارش کتاب از بسیاری اطلاعات واقعی، از جمله نامه‌ها و خاطرات نیچه در داستان پردازی استفاده کرده است. او کتاب را در سال 1992 منتشر و آن را به یکی بهترین کتاب‌های روانشناسی تبدیل کرد.

جملاتی از کتاب وقتی نیچه گریست

نیچه که گله‌های بروئر به وضوح درش بی‌اثر بود، مانند معلمی که به پسر بچه‌ی عجولی پاسخ می‌دهد، گفت: «به موقع چگونه غلبه کردن را به شما خواهم آموخت. شما می‌خواهید پرواز کنید، ولی پرواز را نمی‌توان با پرواز آغاز کرد، ابتدا باید چگونه راه رفتن را به شما بیاموزم و نخستین گام در راه رفتن، درک این نکته است، کسی که از خویش تبعیت نکند، دیگری بر او فرمان خواهد راند. سهل‌تر و بسیار سهل‌تر است که از دیگری اطاعت کنی تا خود، راهبر خویش باشی.» با گفتن این جملات، نیچه شانه‌ی کوچکش را برداشت و مرتب کردن سبیلش پرداخت.

«اطاعت از دیگران، ساده‌تر از فرمان‌برداری از خود است؟ پرفسور نیچه، چرا مرا شخصی‌تر مورد خطاب قرار نمی‌دهید؟ معنای سخنتان را می‌فهمم، ولی آیا با من صحبت می‌کنید، با این سخن چه کنم؟ مرا عفو کنید اگر این گونه زمینی صحبت می‌کنم. در حال حاضر، امیالم دنیوی است. من به دنبال چیزهای ساده‌ام، این که در ساعت سه صبح، خوابی بدون کابوس داشته باشم و از فشاری که بر قفسه‌ی سینم حس می‌کنم، تا حدی رهای یابم. در اینجاست که هراس من لانه کرده است.» و با انگشت به وسط جناغ سینه اشاره کرد.

ادامه داد: «در حال حاضر به گفت های شاعرانه و انتزاعی نیازی ندارم، بلکه نیازمند چیزی انسانی و بی واسطه‌ام. احتیاج دارم شخصی و خصوصی با موضوع درگیر شوم: آیا می‌توانید تجربه‌ی مشابه خود را با من در میان  بگذارید؟ آیا شما هم عشق یا وسواسی مانند من داشته‌اید؟ چگونه آن را از سر گذرنده‌اید؟ آیا بر آن چیره شدید؟ چقدر طول کشید؟

نیچه در حالی که شانه را به کناری می نهاد و با سؤال بروئر را نادیده می‌گرفت، گفت: «موضوع دیگری هم هست که در نظر داشتم امروز با شما در میان بگذارم. به اندازه‌ی کافی وقت داریم؟»

بروئر بر صندلی تکیه زد. روشن بود نیچه قصد دارد همچنان سؤالاتش را نادیده بگیرد. تصمیم گرفت صبور باشد. با ساعتش نگاهی انداخت و گفت پانزده دقیقه‌ی دیگر وقت دارد. «هر روز از ساعت ده، به مدت سی تا چهل دقیقه نزد شما خواهم بود، البته در صورت بروز پیشنهادی اضطراری ناچار می‌شوم زودتر اینجا را ترک کنم

چرا باید کتاب وقتی نیچه گریست را بخوانیم؟

این کتاب را برای سرگرمی مطالعه نکنید، این کتاب را بخوانید تا نسبت به زندگی درک جدید به دست آورید. در صفحات آخر نیچه به دکتر بروئر ترس بزرگ خود را نشان داد و این همان ترس بزرگ من بود که کلمات کتاب آن را بهتر از آنچه من می‌توانستم برایم توصیف کرد. من مجبور شدم این کتاب را لحظه‌ای کنار بگذارم و فقط بگویم «خدای من

این کتاب به معنای باورنکردنی شما را با خودتان روبرو می‌کند و در کنار تفسیرهای فلسفی نیچه که به زبانی ساده موضوعات پیچیده‌اش را بیان می‌کند، رویکردی روانشناسی دارد. خواننده به خوبی می‌تواند در لابه‌لای کتاب خلق و خوی را به درستی کشف کند و بداند در کجای زندگی‌اش قرار دارد. به عبارتی، گفتگوی بین نیچه و بروئر، گفتگوی فرد با خویشتن است.

زمانی خواندن کتاب را شروع کنید که آماده این باشید که خود را به آن اختصاص دهید. شروع کتاب شاید تا حدودی جذاب نباشد، ولی تا حضور نیچه و برخورد او با بروئر بهتر است صبر کنید؛ شنیدن نام فیلسوف بزرگ آلمانی خود به تنهایی اشتیاق عجیبی در آدمی ایجاد می‌کند.

یک بعلاوه یک 

کتاب حرمسرای قذافی

 

درباره ما
این وبلاگ جهت معرفی برترین و پرفروش ترین کتاب های روز خدمت کتابخوان های عزیز راه اندازی شده است امید است که از مطالب ما لذت ببرید.
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 78
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 12
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 81
  • آی پی دیروز : 19
  • بازدید امروز : 67
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 67
  • بازدید ماه : 67
  • بازدید سال : 5,350
  • بازدید کلی : 9,304